در حال بار گذاری
امروز: يکشنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۳

دین و اندیشه > قرآن کتاب انسان‌‌محور اسلام است

گروه دين و انديشه: استاد فلسفه دانشگاه خوارزمي با بيان اينکه قرآن کريم کتابي اومانيستي اسلامي است نه اومانيستي غربي، گفت: انسان مرکز است از آن جهت که بايد خود را بشناسد و در مسير خدا حرکت کند بايد به سمت انسان‌شناسي مبتني بر قرآن کريم حرکت کنيم.

    قدرت‌الله قرباني؛ استاد فلسفه دانشگاه خوارزمي، در نشست علمي »ابعاد معرفت‌شناختي کرامت انسان در قرآن کريم« که از سوي انجمن علمي معارف دانشگاه شهيد بهشتي برگزار شد با بيان اينکه در قرآن کريم آيات متعددي مبني بر شايستگي انسان براي داشتن کرامت تاکيد دارد، گفت: اين آيات را مي‌توان به چند دسته تقسيم کرد؛ اول اينکه انسان داراي روح الهي است و اين روح الهي به او منزلت و شان خاصي مي‌دهد که همان اصطلاح کرامت ذاتي را براي آن به کار مي‌بريم؛ از جمله فرموده است: ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ ? فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ، يا در آيه ديگر فرموده است: فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ، اين آيات نشان مي‌دهد که خلقت انسان، خلقت خاصي است و با خلقت سنگ و چوب و دريا فرق دارد.
    وي افزود: در برخي آيات هم با صراحت و مصداقي و در برخي موارد به صورت کلي بيان شده است که انسان مقام خليفه اللهي دارد؛ از جمله فرموده است: وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً ? قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ ? قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ يا در آيه ديگر فرمود: يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى? فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ ? إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ؛ يا در سوره يونس فرموده است: ثُمَّ جَعَلْنَاكُمْ خَلَائِفَ فِي الْأَرْضِ مِنْ بَعْدِهِمْ لِنَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُون. اين آيات نشان مي‌دهد انسان‌ها بالقوه خليفه خدا هستند ولي قطعا همه آن‌ها به مقام خليفه اللهي به صورت بالفعل نمي‌رسند و برخي با تلاش و کوشش و لطف الهي به اين مقام مي‌رسند.
     قرباني ادامه داد: دليل ديگر مسئله عقل و انديشه است يعني انسان موجودي عاقل است؛ عَلَّمَهُ الْبَيَانَ، الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ؛ خدا موهبتي به نام علم و دانايي را به انسان داده است که به ديگران نداده و به همين دليل هم از فرشتگان خواست تا به آدم سجده کنند. البته همه انسان‌ها قدرت دانايي دارند ولي ميزان دانايي و فعليت آن در وجود انسان متفاوت است همچنين اختيار در انسان‌ها تفاوت دارد؛ وَقُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ ? فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ.
     دلايل کرامت ذاتي انسان
    دانشيار دانشگاه خوارزمي با بيان اينکه انسان به چند دليل کرامت خاص دارد، افزود: اولين دليل اينکه انسان موجودي داراي روح الهي است؛ دوم اينکه خليفه خداوند است؛ سوم اينکه داراي عقل و انديشه و علم است و ديگر اينکه اختيار و آزادي دارد؛ اين مسائل باعث کرامت ذاتي انسان نسبت به ساير موجودات و حتي ملائکه مي‌شود و هم در مرتبه بعدي خود انسان‌ها را هم از يکديگر متمايز مي‌کند. قرباني بيان کرد: اولين نتيجه اين نوع تبيين آن است که انسان جايگاه خاصي در بين موجودات دارد که خدا خيلي براي او ارزش قائل شده است و او را اشرف مخلوقات مي‌داند و همه هستي را به تسخير او درآورده است: قرآن کريم مي‌فرمايد: وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ. خدا هم اين امکان را به انسان داده است تا آفرينش را تحت اختيار خود درآورد و هم ساير مخلوقات هستي را در تسخير او درآورده است: فَلَا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْدَادًا وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ، يا فرموده است »أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ وَالْفُلْكَ تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَيُمْسِكُ السَّمَاءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ«.
     نگاه جاودانگي قرآن به انسان
    دانشيار فلسفه دانشگاه خوارزمي تصريح کرد: نتيجه ديگر کرامت انسان آن است که خدا به فرشتگان دستور داد که به آدم سجده کنند و اگر انسان اين جايگاه را نداشت خدا هم اين کار را نمي‌کرد. وَلَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ لَمْ يَكُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ؛ يا امکان دستيابي به خلافت و وراثت الهي؛ وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ يا وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ. آنقدر شان انسان بالاست که خدا براي انسان نشئه ديگري قائل است: وَمَا جَعَلْنَا لِبَشَرٍ مِنْ قَبْلِكَ الْخُلْدَ أَفَإِنْ مِتَّ فَهُمُ الْخَالِدُونَ. يعني قرار نيست شما در اينجا جاودانه بمانيد و براي نشئه آخرت خلق شده‌ايد.  وي با اشاره به برابري کرامت انسان‌ها تصريح کرد: در سور ه حجرات فرموده است: يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى? وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا ? إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ ? إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ؛ يعني انسان‌ها فقط به خاطر انسان بودن برابر هستند؛ الان در حقوق بشر جهاني و قوانين کشورها براي شهروندانشان اين نکته خيلي مهم است؛ تقسيم بر اساس نژاد و  دين و ... قابل پذيرش نيست و انسان‌ها از حيث انسانيت برابر هستند. اين موضوع در عرصه بين‌المللي کاربرد زيادي دارد؛ قرآن آنقدر براي انسان ارزش قائل شده است که کشتن عمدي يک انسان را معادل کشتن همه انسان‌ها دانسته است.
    استاد دانشگاه خوارزمي با بيان اينکه ما بايد به انسان‌ها از آن حيث که انسان هستند احترام بگذاريم فارغ از اينکه چه مليت و رنگ پوست و نژاد و ديني دارند، اظهار کرد: يکي از نتايج اين کرامت، حق حيات و زندگي است و ما حق داريم از ديگران ولو اينکه در دين و مذهب ما نباشد حق حيات آنان را سلب کنيم. قتال با ديگران شرايط سخت و محدودي دارد؛ وَلَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ؛ وَأَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ ? وَأَحْسِنُوا ? إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ؛ ما اجازه نداريم خون انسان‌ها را به هر دليلي بريزيم و اگر انساني زندگي ما را به خطر بيندازد حق دفاع مشروط را داريم و حتي اجازه نداريم براي آزمايشات ژنتيکي و پزشکي و ... خون انسان‌ها را بريزيم.
    قرباني با بيان اينکه در سوره مبارکه غاشيه خداوند پيامبر را مصيطر بر ديگران معرفي نکرده است، گفت: قرآن کريم خطاب فرموده است تذکر بده که تو تذکر دهنده هستي؛ لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِر، يعني تو نمي‌تواني به خاطر اينکه کسي ايمان نمي‌آورد او را به سختي بيندازي؛ تو مامور ابلاغ هستي و خداوند از قبل حق حيات و آزادي به بشر داده است. وقتي قرآن پيامبر را فقط مذکر مي‌داند يعني ما فقط مي‌توانيم نظر خود را به ديگران بگوييم ولي نمي‌‍توانيم آنان را به کاري مجبور کنيم؛ الان حقوق بسياري از انسان‌ها به خاطر مطامع عده‌اي مستبد و زورگو از بين مي‌رود در حالي که چه حقي دارند که آزادي ديگران را آن هم به هزاران حيل محصور کنند.
    قرباني با بيان اينکه در قانونگذاري اجتماعي کسي حق ندارد افراد را به خاطر نژاد و دين آنان از حق اجتماعي محروم کند، ادامه داد: از نتايج کرامت انسان، اصالت ارزش‌هاي اخلاقي و انساني است يعني انسان ذاتا موجودي اخلاقي است و قرآن کريم هم بر جنبه اخلاقي تبليغ دين تاکيد زيادي دارد و فرموده است: انک لعلي خلق عظيم. يا پيامبر را اسوه حسنه معرفي کرده است. منع تجاوز به حريم خصوصي  ديگران از جمله ديگر نتايج پذيرش کرامت انساني است، قرآن کريم حتي دست دولت‌ها را هم براي اينکه بر حقوق ديگران سرک نکشند بسته است.
     برخي نتايج کرامت انساني
    وي افزود: نهي از تمسخر ديگران و تشويق به گذشت هم از ديگر نتايج کرامت قائل شدن براي انسان است. انسان چون کرامت دارد مسئوليت عمل هر کسي هم بر عهده خود اوست و نمي‌توان مسئوليت عمل کسي را بر دوش ديگري بيندازيم همچنين اگر در کشوري امکاناتي ايجاد مي‌شود بايد بين همه شهروندان به صورت متعادل توزيع شود.
    قرباني در بخش ديگري از سخنانش با بيان اينکه علوم انساني و اجتماعي امروز تحت تاثير علوم تجربي مدرن غربي است که مزايا و معايبي در اصول و نتايج دارد، تاکيد کرد: علوم انساني جديد نه سياه است و نه سفيد بلکه خاکستري است به اين معنا که از برخي جهات در شناخت جوامع بشري خيلي قدرتمند است و در عين حال مشکلات زيادي هم دارد؛ ما به عنوان جامعه خداباور چون در برابر امواج علوم انساني غرب قرار داريم نمي‌توانيم از واقعيت اين علوم چشم‌پوشي کنيم و از طرف ديگر نمي‌توانيم تسليم آن شويم لذا چاره‌اي نداريم جز اينکه با مراجعه به سنت ديني و کلامي و فلسفي و حديثي خودمان تا جاي ممکن از قابليت‌هاي آن براي اصلاح گفتمان علوم انساني بهره ببريم. بايد متافيزيک و جهت‌گيري پژوهش‌هاي علوم اجتماعي ما با متغيرات زمان و مکان سازگاري پيدا کند. وي افزود: برخي نظريات علوم اجتماعي و کاربردهاي آن را بايد براساس آموزه‌هاي اسلامي جهت‌دهي کنيم؛ بنده معتقدم که قرآن کريم کتابي اومانيستي ـ اسلامي است نه اومانيستي غربي. تمامي آموزه‌هاي قرآن کريم براي انسان است يعني اگر دعوت به توحيد، آخرت و نبوت و ... مي‌کند همگي با محوريت انسان است لذا دين آمده تا انسان را هدايت کند؛ پس قرآن کتاب اومانيتسي انساني است. انسان مرکز است از آن جهت که بايد خود را بشناسد و در مسير خدا حرکت کند لذا ما بايد به سمت انسان‌شناسي مبتني بر قرآن کريم برويم و اين به معناي آن نيست که انسان‌شناسي موجود را به صورت کامل کنار بگذاريم بلکه از بصيرت‌هاي تاريخي، تجربي، شهودي و ... بشر بهره ببريم. قرباني بيان کرد: مراجعه به قرآن به خصوص در زمينه کرامت انسان، سبب اصلاح نگاه ما به انسان خواهد شد؛ آن چيزي که امروز در دنيا در مورد انسان‌ ايجاد شده ممکن است از منظر ما قبيح باشد ولي مبناي فلسفي دارد يعني نوعي انسان‌شناسي تاسيس کرده‌اند که انجام اعمال قبيح را هم توجيه مي‌کنند لذا بايد ببينيم چرا چنين فلسفه‌اي تاسيس کرده‌اند و در اينجا متافيزيک علوم انساني و اجتماعي به ميان خواهد آمد. در سنت فلسفه و کلام اسلامي و قرآن و حديث، متافيزيک بهتري را براي انسان‌شناسي ارائه مي‌شود زيرا در مورد انساني سخن مي‌گويد که فقط براي خوشگذراني به دنيا نيامده بلکه انساني است که براي زندگي آخرت خلق شده است.
     به گزارش امانت به نقل از ايکنا، استاد دانشگاه خوارزمي تصريح کرد: وقتي متافيزيک علوم انساني فرق کند اصول اخلاقي و جهت‌دهي آن هم عوض خواهد شد؛ الان در جامعه ما چند ديدگاه نسبت به متون ديني وجود دارد؛ برخي فکر مي‌کنند همه نيازهاي ما از دين و قرآن و حديث قابل استخراج است؛ برخي نگاه حداقلي دارند يعني آموزه‌هاي ديني ثمري براي ما ندارند ولي ما معتقديم که نگاه متعادل بين اين دو نگاه کمک زيادي در عرصه توليد علوم انساني به ما خواهد کرد. 

نظر خود را بنویسید ...

نظر سنجی